منصوریان
در این باره به هفتهنامه تماشاگران میگوید: من به اتفاق پژمان منتظری،
پیروز قربانی و وحید طالبلو به باشگاه استقلال رفتیم تا از منافع ناصرخان
دفاع کنیم. من در آن جلسه گفتم تصمیم به جابجایی ناصرخان نگیرید. به
فتحالله زاده گفتم اگر این آدم را بردارد وجاهتش را زمین میزنید و ما را
از بین میبرید. تازه این در شرایطی بود که ما سه برد آورده بودیم. حجازی
را با التماس آورده بودند و من با از بین رفتن او مشکل داشتم.
وی ادامه داد: من حتی به فیروز کریمی هم گفتم حجازی نباید به هیچ وجه از استقلال میرفت.
منصوریان سپس در حرفهایش کنایهای به بعضی از بازیکنان استقلال در آن زمان
میزند؛ بازیکنی که احتمالا فرهاد مجیدی، همتیمی او در آن دوره است.
منصوریان میگوید: بعد از اینکه ناصرخان مریض شد، وارثهای عجیب و غریبی جز
خانوادهاش پیدا کرد. به جز خانوادهاش که وارث مطلق او هستند بقیه خیلی
سعی کردند او را تصاحب کنند اما آن شب فقط سه نفر به همراه من آمدند. من به
همه گفتم اما کسی نیامد.
منصوریان در این مصاحبه همچنین درباره اختلافش با امیر قلعهنویی گفته و
اینکه بعد از بازگشت قلعهنویی به استقلال در فینال جام حذفی با وجود همه
اختلافات حرمت بینشان از بین نرفته: منصوریان همچنین درباره حضورش در
استقلال و احتمال زمین خوردنش در این تیم میگوید: من الان حرفی که میزنم
کلی است. باید همه عوامل دست به دست هم بدهند برای زمین خوردن. مثلا کارلوس
کیروش می گوید اگر رونالدو برزیلی مصدوم نشده بود الان قهرمان اروپا شده
بودم. یک بحث دیگر هم به اسم خودباوری هست. شما داستان آلمانیها با
گوآردیولا را میدانید، داستان دیگو سیمونه را هم میدانید. گوآردیولا شش
ماه بزرگتر است و سیمئونه هم یک سال کوچکتر. آیا بالا رفتن سن به بالا رفتن
تواناییام کمک میکند؟ الان در اوج انگیزه هستم. در نفت دیدم اگر بستر
آماده شود میتوان خیلی راحت کار کرد.
من الان در اوج انرژی هستم. آیا حق من است که 10 سال صبر کنم تا سنم بالا
برود؟ مثلا چون سنم 43 سال است صبر کنم تا 53 سال شوم تا چه چیزی به من
اضافه شود؟
وی ادامه داد: وقتی که به نفت میرفتم همه میگفتند سایپا را بگیر و نفت در
رتبه سوم جدول بوده و شرایط سختتر است اما من مطمئن بودم در این تیم به
موفقیت خواهم رسید