پرتال فوتبال برتر ایران|| کلوب فوتبال

کلوب فوتبال لیگ برتر ایران

پرتال فوتبال برتر ایران|| کلوب فوتبال

کلوب فوتبال لیگ برتر ایران

انتقال 105 میلیون یورویی؛ توهین به بشریت


در دنیای فقر، بیکاری و ترور

انتقال 105 میلیون یورویی؛ توهین به بشریت


انتقال 105 میلیون یورویی پوگبا به منچستریونایتد و رفتن گونسالو ایگواین با مبلغ 90 میلیون یورو به یوونتوس، شاید دیگر جنبه های زشت فوتبال را بیشتر از ابعاد زیبای آن برجسته کرده است.


 
  زمانی که میلان ایتالیا در سال 1992 با پرداخت 15.2 میلیون یورو، رکورد بازار نقل و انتقالات جهان را با خریدن "جان لوئیجی لنتینی" از تورینو شکست، واتیکان، این اتفاق را "توهین به منزلت کار و تلاش در جامعه" توصیف کرد. البته به این اظهار نظر کلیسا، در ان زمان کمی با دیده ریاکارانه نگاه شد.

 

البته انتقال لنتینی در تابستان آن سال، سومین بار رکورد بازار نقل و انتقالات را شکست. قبل از آن همین میلان با خرید ژان پیر پاپن و البته یووه با امضای قرارداد با جان لوکا ویالی، لقب گرانترین خرید تاریخ را از آن خود کرده بودند.

 

خیلی ها انتقال لنتینی را تنها به جنگ بین این دو رقیب مربوط می دانستتند و معتقدند بودند شاید این بازیکن جوان ارزش پرداخت چنین رقم گزافی در آن زمان را ندارد. به هر حال، این ارقام طی این 24 سال بسیار بی پرواتر و سنگین تر شده است و شاید دیگر پرداخت چنین مبالغی، ابر سیاهی بر روی خورشید زیبای فوتبال پوشانیده است.

 

 

 

 

تنها دقایقی از نیمه شب دوشنبه گذشته بود که باشگاه منچستر یوناید، با انتشار بیانیه ای خبر از توافق 105 میلیون یورویی با یوونتوس برای انتقال پل پوگبا داد. از منظر فوتبال و نگاه اقتصادی، دلایل زیادی برای توجیه چنین هزینه های سنگینی وجود دارد. پوگبا یکی از بهترین هافبک های حال حاضر دنیای فوتبال است و قاعدتا، سالهای درخشانی پیش روی او قرار دارد.

 

همچنین، او یکی از پولسازترین ورزشکاران حال حاضر دنیا به حساب می آید و از منظر فروش کالا و معاملات تجاری، می تواند فواید اقتصادی بسیاری برای شیاطین سرخ به همراه داشته باشد. احتمالا او حتی بدون بردن یک جام با پیراهن منچستر هم می تواند این مبلغ را به خزانه باشگاه بازگرداند.

 

اما از منظر انسان دوستانه، هیچ جای دفاعی در مورد این انتقال، خصوصا در شرایط فعلی اقتصادی و سیاسی جهان وجود ندارد. مصاحبه آرسن ونگر در مورد نابرابر بودن شرایط انسانی این انتقال و مبلغ جابه جا شده با توجه به شرایط فعلی بشریت، کاملا قابل تامل است.

 

اگر مورینیو معتقد است که بحث کردن در مورد بازیکنان دیگر تیم ها و مبلغ قراردادشان عملی غیراخلاقی است، قاعدتا باید قبول داشته باشد که فرو کردن انگشت در چشم مربی حریف یا توهین به کادر پزشکی و داور نیز در زمره اصول اخلاقی هیچ مکتبی به حساب نخواهد آمد.

 

 

 

 

علاوه بر آن، اگر منچستر یونایتد حق دارد چنین مبلغی پرداخت کند یا یوونتوس برای خرید ایگواین 90 میلیون یورو هزینه می کند، آیا ما طرفداران فوتبال حق نداریم در مورد هزینه های غیرقابل باور و سرسام آور فوتبال ابراز نگرانی کنیم؟

 

در واقع، رئال مادرید، بارسا، بایرن مونیخ ، من یونایتد و پی اس جی، ارقامی را برای خرید بازیکنان پرداخت می کنند که باعث نگرانی همگان شده است و به قول آرسن ونگر، با روند طبیعی زندگی بشریت کاملا در تضاد است.

 

در حال حاضر، ما در جهانی پر از بی ثباتی مالی و اجتماعی زندگی می کنیم. به عنوان مثال، یونان در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد. نرخ بیکاری در این کشور سرسام آور است و تقریبا نیمی از جمعیت بین 14 تا 28 سال این سرزمین، نه از نظر مالی، شرایط تحصیل دارند و نه امکان اشتغال برای آنها فراهم است.

 

 

 

 

از زمان بحران مالی فرانسه که از سال 2008 آغاز شده است، نرخ بیکاری قشر جوان این کشور در حدود 25 % است. بی اعتمادی اجتماعی گسترده ای در سراسر قاره اروپا پدید آمده است. بعد از جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا، از ارزش پوند 12 درصد کاسته شده است.

 

 

 

 

علاوه بر این ها، میلیون ها پناهجو در فقر و ترس فراوان از فردای خود زندگی می کنند. تنش های نژادی و قومیتی در ایالت متحده، به بالاترین میزان 50 سال اخیر خود رسیده است.

 

 

در چنین شرایطی، برای بسیاری از مردم، پذیرش چنین شرایطی در دنیای فوتبال بسیار دشوار است و تصور آنها از مفهوم فوتبال، به عنوان "ورزشی که همه با تمام وجود به آن عشق می ورزیدند"، در آستانه فروپاشی مطلق است.

 

******

 

در یکی از سکانس های تاثیرگذار فیلم "یک داستان برانکسی"، با هنرمندی رابرت دنیرو، رییس یک باند مافیایی بومی، سانی لوپسکیو، از کودک  9 ساله ای به نام کالوجرو، که با خانواده اش در همسایگی پاتوق این باند تبهکار زندگی می کند،  سوال کرد که چرا منابع مالی خود را بین خلافکاران نیویورک سرمایه گذاری نمی کند؟ سانی به میکی مانتل، یکی از تبهکاران ساکن نیویورک که سالانه 100 هزار دلار از ان کار به اندوخته خود اضافه می کند، اشاره می کند و می گوید:" پدر تو چقدر در سال درآمد دارد؟ اگر پدر تو نتواند پول اجاره خانه را پرداخت کند، آیا میکی مانتل می تواند به تو کمک کند که اجاره خانه ات را پرداخت کنی؟

 

 

 

 

 

 

مطمئن باش اصلا او اهمیتی به مشکلات تو نخواهد داد. پس تو چرا به درآمد او اهمیت می دهی؟ چرا وقتی پولدارها به ما  فکر نمی کنند، ما وقت خود را برای فکر کردن به آنها حرام کنیم؟ در دنیا، هیچ کس نگران دیگری نیست."

 

کالوجرو با حالتی تمسخرآمیز در جواب گفت:" هرگز از این منظر به تبهکاران نگاه نکرده بودم که که اگر آنها سالی 100 هزار دلار درآمد دارند و به مشکلات من فکر نمی کنند، من هم نباید به درآمد بالای آنها فکر کنم."

 

******

 

این سکانس، دقیقا صحنه ای از نمایش امروز دنیای فوتبال است. اگر مورینیو و دار و دسته اش به مشکلات مردم فکر نمی کنند و صحبت کردن در مورد آن را عملی غیراخلاقی خطاب می کنند، آیا مردم هم نباید در مورد درآمد غیرقابل باور فوتبال ابراز نگرانی کنند؟

 

لیگ برتر انگلیس را می توان محصولی از طمع سردمداران انگلیسی دانست. لیگ قهرمانان نیز، البته در مقیاسی بزرگتر، تنها برای سودآوری بیشتر از باشگاههای اروپایی بوجود آمده است و پیشنهاد تاسیس سوپر لیگ اروپا در سالهای آتی، تنها با چنین تفکری قابل توجیه است. در چنین فضایی آکنده از افکار سرمایه داری صرف، جای تعجب نیست که پیشگامان این صنعت سرگرم کننده، به گرفتن سهم عمده ای از این ورزش فکر می کنند.

 

بنو آسو اکوتو، بازیکن کامرونی سابق تاتنهام و فعلی سنت اتین فرانسه، در سال 2010 در مصاحبه ای افشاگرایانه با روزنامه گاردین، اذعان داشت که تنها به خاطر کسب درآمد فوتبال بازی می کند و آن را حرفه و شغل خود تصور می کند.

 

 

 

او گفت:" وقتی فوتبال بازی می کنم، باید با تمام وجود آماده باشم زیرا نهایتا 15 سال می توانم در این حرفه فعالیت کنم و سعی می کنم حداکثر منابع مالی ممکن را بدست بیاورم." اکوتو همچنین اعتراف کرد که در انتخاب باشگاه، فقط به انگیزه های مالی فکر می کند.

 

پوگبا در اولین مصاحبه بعد از پیوستن به منچستریونایتد، از مفاهیم زیبا و رومانتیکی مثل  بازگشت به خانه و آغوش خانواده سخن گفت در حالیکه کاملا مبرهن است که او تنها به خواسته مینورایولا، مدیربرنامه قدرتمندش به انگلیس مهاجرت کرد. رایولا مبلغ 35 میلیون یورو از این انتقال به جیب زد.

 

 

 

به نظر نمی رسد این سناریو در مورد ایگواین نیز تکرار نشده باشد. مهاجمی که بسیار راحت به تماشاگران متعصب ناپولی پشت کرد و با مبلغی باورنکردنی به جمع بیانکونرها ملحق شد.

 

فرانچسکو توتی، کاپیتان افسانه ای رم که علیرغم داشتن پیشنهادهایی فوق العاده بالا هرگز حاضر به ترک این تیم نشد، در توصیف بازیکنانی مانند ایگواین، آنها را به خانه به دوشان و عشایری تشبیه کرد که تنها به پول فکر می کنند و هرگز به ندای قلبی شان گوش نمی دهند!

 

 

 

 

توتی همچنین اضافه کرد که اساس فوتبال تغییر کرده است و همه چیز به حول محور مسائل مالی می چرخد. توتی ادامه داد: "مردم بارها به استادیوم ها می آیند و با تمام وجود بازیکنان را تشویق می کنند و هرگز از آنها انتظار خیانت ندارند، اما بسیاری از بازیکنان مثل ایگواین، هرگز به احساسات تماشاگران اهمیت نمی دهند. به نظر این روند یک فاجعه است.

 

هنوز و با این تفاسیر، بسیاری از طرفدان فوتبال هستند که آنقدر دل به فوتبال باخته اند که تحت هر شرایطی از بازیکن مورد علاقه خود دفاع می کنند و هر عملی که یک بازیکن تحت لوای تیم مورد علاقه آنها انجام دهد، از تجاوز گرفته تا نژاد پرستی، از دید آنها قابل دفاع و توجیه است.

 

در چنین شرایطی، نام ما تماشاگران هم می تواند در لیست مقصران قرار بگیرد زیرا اگر بازیکن مورد علاقه ما عملی خارج از عرف، اخلاق و عفت عمومی هم انجام دهد از نظر ما قابل توجیه است.

 

این در حالی است که در نهایت، این ما طرفداران هستیم که با خرید اشتراکات گران قیمت تلویزیونی، بلیت تورهای تابستانی و البسه باشگاه، منابع مالی خرید این بازیکنان را تامین می کنیم.

 

 

 

البته اگر شما در حال خواندن این مقاله از یک وب سایت تخصصی فوتبالی هستید، حتما از عاشقان فوتبال به شمار می آیید و در عشق، سخنی از منطق به میان نخواهد آمد. عشقی که تنها بر پایه احسیاسات بنا شده است و حتی در کلمات و متن نیز نمی گنجد.

 

اما علیرغم این موضوع، همه ما در داشتن حس مشترک و تعلق خاطری فراوان به یک باشگاه یا تیم ملی خاص، با هر رنگ و نژاد متفاوتی، کاملا مشترک هستیم و فوتبال را همان "بازی زیبا" می بینیم.

 

به هر حال، همه ما باید بپذیریم که آن چیزی که در فوتبال امروز جهان جاری است، متفاوت از نگاه آمیخته با عشق ما به فوتبال است. حالا پایه و اساس فوتبال، انگیزه های مالی شده است و روز به روز، فاصله نگاه تماشاگران و سردمداران آن بیشتر و بیشتر می شود.

 

دیگر فوتبال یک رابطه دو طرفه و دوستانه مالامال از صلح دوست داشتن نیست، بلکه ابعاد وسیعی از آن روابط  یک طرفه و استثماری فرا گرفته است. در سکانس پایانی شاهکار سینمایی "یک داستان برانکسی"، کالوجرو در می باید که سانی، تنها در مورد یک مفهوم اشتباه می کرد؛ "هیچ کس نگران دیگری نخواهد بود".

 

مردم هنوز هم مراقب فوتبال هستند و به آن عشق می ورزند. اما آنها از راه و رسم دنیای امروز آن سرخورده شده اند و متاسفانه، سرخوردگی، اولین قدم برای بی تفاوتی آدمیت از مفهومی به شمار می آید.

 

 

 

 

خوشبختانه، نشانه هایی از تغییر، در بازی انگلیس برابر آلمان در جریان اعتراض به قیمت بالای بلیت ها دیده شد و این امید را در فوتبالدوستان سراسر دنیا زنده کرد که شاید تغییر بزرگی در راه باشد.

 

البته ایجاد انقلاب، تنها زمانی ممکن است که همه عاشقان فوتبال خواهان اعمال تغییرات و اصلاحات گسترده ای در راستای از بین بردن فضای اقتصادی فوتبال و جلوگیری از حضور حریصان و آزمندان منافع پرست می باشد. "زمانی که مانند کالیجرو، تنها مراقب تیم خودمان که نه، مراقب خود فوتبال باشیم."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد